به گزارش مجله خبری نگار، کمتر از یک دهه است که علم روانشناسی و مراجعه به روانشناس در جامعه ما پذیرفته شده است. پیش از آن مراجعه به روانشناس نوعی تابو به حساب میآمد و اگر هم کسی اینکار را انجام میداد سعی میکرد از دیگران پنهان کند تا انگ روانی و بیمار بودن نخورد. خوشبختانه در چند سال اخیر بیشتر مردم به این نتیجه رسیدهاند، همانطور که زمان احساس درد و مشکلات جسمی به پزشک متخصص مراجعه میکنند، زمانی که از نظر روحی نیز احساس مشکل و ناراحتی دارند، باید به روانشناس و روانپزشک مراجعه کنند. این پذیرفته شدن علم روانشناسی در جامعه فواید خیلی زیادی دارد، اما دو مشکل اساسی نیز به وجود آورده است. اول چاپ بدون نظارت و تیراژ بالای کتابهای به اصطلاح روانشناسی مثبت و دوم تعداد بالای افرادی که هیچ علمی در این زمینه ندارند، ولی هر روز در حال برگزاری دورههای موفقیت و سخنرانیهای انگیزشی هستند.
چه بخواهیم چه نخواهیم، ما مدام در معرض این دو منبع اطلاعاتی غلط قرار میگیریم. منابعی که موفقیت را در چند جمله کلیشهای و شعاری خلاصه کردهاند و به مخاطب القا میکنند که رسیدن به اهداف و رؤیاها خیلی راحت است و کافی است که بخواهید! حالا راه مقابله با این بمباران اطلاعات اشتباه چیست؟ با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، خیلی از ما توان مراجعه به مشاور و روانشناس را نداریم (گرچه به نظر من این کار از خرید لباس و رفتن به رستوران و کافه بسیار واجبتر است)؛ بنابراین راهی جز اینکه اطلاعات خودمان را در این زمینه از طریق منابع قابل اعتماد و علمی بالا ببریم نداریم. با انجام این کار، زمانی که با جملات و سخنان اصطلاحاً انگیزشی و بدون پشتوانه علمی مواجه میشویم تحت تأثیر قرار نمیگیریم.
یکی از اصطلاحات روانشناسی که در چند سال اخیر خیلی میشنویم «توسعه فردی» است. اگر اهل شبکههای اجتماعی باشید، غیرممکن است روزانه چند ویدیو و متن با این موضوع به چشمتان نخورد. یا کافی است به دو-سه کتابفروشی سر بزنید تا دهها عنوان کتاب که در مورد توسعه فردی نوشته شدهاند ببینید. صد البته همه این کتابها جزو کتابهای روانشناسی زرد به حساب نمیآیند، اما اگر میخواهید انتخاب درستی داشته باشید، بهتر است کمی اطلاعات اولیهتان در مورد این موضوع را بالا ببرید و بعد کتاب مورد نظر خود را انتخاب کنید. در ادامه این یادداشت میخواهیم به زبان ساده بررسی کنیم که توسعه فردی چیست و چرا در دنیای امروز اینقدر اهمیت پیدا کرده است؟
توسعه فردی یک فرایند مادامالعمر است. چیزی نیست که شما در طول یک یا دو ماه آن را انجام دهید و به نتیجه برسید. در این فرایند شما مهارتها و ویژگیهای خود را ارزیابی میکنید تا اهداف درستی برای خودتان تعیین کنید و پتانسیلهای خود را به فعلیت برسانید.
برای بیشتر ما پیش آمده است که سراغ یک شغل، هنر، ورزش یا رشته تحصیلی رفتهایم و بعد از چند سال متوجه شدهایم که پیشرفت زیادی در آن نداریم. خیلی از افراد در این نقطه جسارت ادامه ندادن و تغییر مسیر را ندارند. تعداد زیادی اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و فکر میکنند که عرضه و استعداد انجام هیچ کاری را ندارند. در حالی که همه انسانها دارای استعدادهای خاص خود هستند. مهم پیدا کردن آنها و رشد تواناییها است. اگرچه رشد فردی اولیه ما در خانواده و مدرسه شکل میگیرد، اما این فرایند نباید متوقف شود. مطمئناً آنطور که به نظر میرسد آسان نیست. هر فردی، منحصر به فرد است. بنابراین، منطقی است که فرایند توسعه فردی برای هرکس متفاوت باشد. اما توسعه فردی در واقع به چه معناست؟
وقتی صحبت از توسعه فردی میشود، باید به هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو اشاره کرد. به گفته مازلو، برای اینکه شما به حداکثر پتانسیل خود برسید، ابتدا باید نیازهای اساسی شما برآورده شود. به عبارت دیگر، رسیدن به خودشکوفایی به این معنی است که ما به بالاترین سطوح خودآگاهی، اعتماد به نفس، رشد فردی و خودشناسی رسیدهایم. مشابه سلسله مراتب نیازهای مازلو، ما در توسعه فردی نیز شاهد پنج حوزه مختلف هستیم و اهداف مختلف توسعه فردی میتوانند در دستههای مختلفی قرار گیرند.
۱-ذهنی: ورزش دادن به مغز و حفظ تناسب ذهنی در توسعه فردی بسیار مهم است. رشد و توسعه ذهنی میتواند با شرکت در کارگاهها، جلسات آموزشی، خواندن کتاب، دیدن فیلم یا حتی درست استراحت کردن به دست بیاید. هرچه آمادگی ذهنی شما بیشتر میشود، انعطاف پذیری، خلاقیت و خودآگاهی شما نیز بهبود مییابد.
۲-اجتماعی: ارتباطات و روابط اجتماعی برای پیشرفت فردی ضروری است. خودسازی یک فرایند انفرادی نیست. انسانها ذاتاً موجوداتی اجتماعی هستند و ما برای یادگیری و رشد به این ارتباط نیاز داریم. ما از ارتباطات اجتماعی موارد مهمی مانند مهارتهای ارتباطی، حل مسأله، ایجاد رابطه و توانایی دریافت (و دادن) بازخورد به دست میآوریم.
۳-معنوی: چه مذهبی باشید چه نباشید، رشد و توسعه فردی میتواند در معنویت به وجود بیاید. اما مهم است که بدانیم دین و معنویت مترادف نیستند. در واقع معنویت به این معناست که شما در حال تلاش برای درک عمیقتر جایگاه خود در دنیای اطرافتان باشید. این درک به شما کمک میکند خود را بشناسید و ارزشهای خود را کشف کنید.
۴-عاطفی: توسعه فردی عاطفی اغلب با هوش هیجانی همراه است. به زبان ساده، هوش هیجانی توانایی درک احساسات است. فراتر از احساسات، درک این است که چگونه آن احساسات، افکار و اعمال ما را شکل میدهند. هوش هیجانی به شما کمک میکند تا روابط قویتر و بهتری ایجاد کنید. همچنین میتواند به شما کمک کند تا با احساسات خود ارتباط برقرار کنید و تصمیمات آگاهانهای در مورد آنچه برای شما مهم است بگیرید.
۵-فیزیکی: بدن سالم، ذهن سالم را تغذیه میکند. بین سلامت جسمانی، روانی و عاطفی شما پیوندی ذاتی وجود دارد. این جنبه از رشد فردی بر سلامت جسمانی متمرکز است، مانند تغذیه، خواب و ورزش. وقتی بعد فیزیکی شما تغذیه میشود، ذهن شما نیز از آن فواید بهره میبرد.
نکته مهم توسعه فردی فقط این است: فردی بودن! هر انسانی متفاوت است. اگر غیر از این بود، هر کتاب خودیاری به همه کمک میکرد یا هر فرایند یادگیری برای همه دانشآموزان مفید بود. اما در واقعیت، ما از تجربیات زندگی خود میدانیم در مورد طبیعت انسان هیچ راهحلی «مناسب همه» وجود ندارد. شما نیازها، نقاط قوت، فرصتها و مهارتهای اطرافیان خود را ندارید. پس چرا برنامه توسعه فردی شما با آنها یکسان است؟
در حالی که خودشکوفایی و رشد درونی یک فرایند مادامالعمر است، اهداف توسعه فردی شما نباید دلهرهآور باشد. از کارهای کوچک شروع کنید. مانند یادگیری یک مهارت جدید یا حتی تلاش برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی. با شروع این فرایند، خود را برای موفقیت در تمام زمینههای زندگی آماده خواهید کرد.
منبع: ایران